تصویر هدر بخش پست‌ها

دنیای مرینت

عشق شکست ناپذیر پارت ۱

عشق شکست ناپذیر پارت ۱

| catpanjeh black

 

برو ادامه . 

امروز بهترین روز زندگیم هست (اهم عزیزم نمی خوای خودتو معرفی کنی *عه چرا )من مرینت دوپن چنگ هستم و طراح مد پدرم کارخونه ماشین سازی داره و مادرم هم دکتره ما در شهر لندن زندگی می کنیم خب بریم سراغ داستان 

..................................................................................... مرینت خیلی خوشحال به طوری که می خواست با دوبالپرواز کنه و به آسمان بره مرینت به کمد صورتی رنگش رفت درش رو باز کرد و پیراهنی که طراحی کرده بود رو برداشت (همون پیراهنی که فصل ۵ توی جشن فارغ التحصیلی پوشیده بود )و پوشید موهایش رو گوجه ای بست و یک میکاپ ملایم کرد حسابی به خودش رسید چون اون امروز ۲۱ سالش می شد و خواست رو به پدر و مادرش میگفت وقتی آماده شد به سمت در رفت از اتاقش خارج شد و از پله های مارپیچ خونه پایین رفت و وارد سالن شد نگاه همه ی مهمان ها به سمت او آمد مرینت به وضوح (درست نوشتم🤨)می توانست حرف های مهمانان را بشنوه که میگفتن چقدر زیبا شده مرینت به سمت   پدرش که یک کیک بزرگ سه طبقه صورتی دستش رفت پدرش به مرینت تبریک گفت و یک را روی میز گذاشت و مهمان ها یکی یکی به سمت مرینت آمدند و به او تبریک گفتند خلاصه آن شب بهترین شب برای مرینت بود وقتی مهمان ها رفتند مرینت روبه پدر و مادرش گفت ......

 

آخ چه حس خوبی داره نویسندگی خب چطوره ادامه بدم راستی وبم رو به دیگران هم معرفی کنید منتظر کامنت ها و لایک ها تون هستم😊