
عشق شکست ناپذیر پارت ۲
بیا ادامه
از زبان مرینت
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
بهشون می گم این آرزوی منه پس باید بگم (تو ذهنش )
M:پدر من می خوام برم پاریس می خوام مستقل زندگی کنم
T:نه نمیشه
M:پدر خواهش می کنم به عنوان کادو تولدم لطفا
S:تام بزار بره در عوض مرینت قول هرشب زنگ بزنه و مراقب خودش باشه مگه نه ؟
M:اره اره قول میدم پدر
تام بعد از کمی فکر :باشه ولی چند تا شرط داره
M:هرچی باشه قبوله
T:اول هرشب زنگ بزنی دوم مراقب خودت باشی سوم من خودم اونجا برات خونه و مغازه می خرم که راحت باشی و آخرین شرط هر وقت خواستی برگردی پیشمون
وقتی پدر قبول کرد خیلی خوشحال اونقدری که پریدم تو بغل پدر گفتم :
M:باشه قبوله قول می دم همون موقع مامانم اومد بغلیمون کرد و گفت :
S:منم راه بدین ببینم بعد باهم خندیدیم
خب اینم از این پارت می خواستم زودتر پارت بدم ولی معلم کلی کار ریخت رو سرم شرمنده لطفا کامنت بدین و لایک کنین ممنن